طبیبانه..

ساخت وبلاگ
مثل قطره ی اشک شمعی که جایی میان سقوط اش به تن زندگی خشک شده و در خود ماسیده باشد..ایستاده ام،چسبیده ام،به انتظار سقوط کامل و یا آب شدن زندگی آنقدر که به من برسد و بار دیگر در او حل شوم..

.

.

.

‌‌.

.

خسته شده ام‌از تجربه ی اتفاقات پلاستیکی.

دوستی،عشق،خواندن،خندیدن،گریستن،معاشرتِ با آداب،خوبی؟ها،چه خبر؟ها...و دلتنگی های پلاستیکی..در حسرت و انتظار اتفاقات ناب،خالص و صادقانه سقوط میکنیم به دره ی هیچ...و انتظار.

طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نیمه, نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 114 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 23:48

بلوا بود.صدای فریاد استاد بر سر همکلاسی ریزنقش و پر خروش من،صدای نگاه مادرم،طنین صدای پدر که از طبقه ی پایین مرا میخواند.مثل همیشه،آرام،باوقار،استوار وسرشارترین از عشق..آنگونه که تمام صداهای اطراف را کنار میزند و مستقیم بر جان من مینشیند؛محبوووب...محبووبم!و صدای باران... بلوا بود. بستن پنجره مانع ص طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 118 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 14:08

دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم،چرا یادم به وسعت همه ی تاریخ است؟و چرا آدم ها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟

سال بلوا/عباس معروفی

طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 110 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 14:08

به من که وقتی دو طرف یا یک طرف خود خواسته)از سر غرور،احساسات نامعلوم ویا هر چیزی که نمیدونم یا نمیتونم اسمی براش پیدا کنم(خودش یا خودشون گم میکنن نمیتونه گم شدن واقعی باشه،به  یک جور قایم موشک بازی بزرگسال بیشتر شبیه تا گم شدن واقعی

طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 126 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 14:08

نوشته بود،آدم ها یکدفعه نمیگذارند بروند..کم کم میگذراند..یکدفعه میروند... گفتم کم کم هاتو کی گذاشتی که من نفهمیدم..هیچی نگفت خندید. گفت گذاشتن واسمون،میبرنمون.. گفتم کاش میشد بلیط دونفره بگیری.گفت گرفتن واسم. گفتم"مون" ؟..گفت نه دیگه.. موهاش ریخته بود.گفت پرمو ترین آدمی بودم که میشناختم.به جدم گوری طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 122 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 14:08

حسینا:هیچ میدانی مرد ها ،همه ی مرد ها بچه اند؟ نوشا:بچه اند؟چرا؟ _زن ها همیشه مادرند و مرد ها بچه. _تا به حال نشنیده بودم خیال هم نمیکنم کس دیگری به این حرف معتقد باشد. _ما مرد ها همیشه بچه ایم،اما به زبان نمی آوریم یا شاید نمیخواهیم که بگوییم بچه ایم.اگر هم کسی حرف مرا رد کند دروغ میگوید،حتما خودش طبیبانه.....
ما را در سایت طبیبانه.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : funripenirvana7 بازدید : 122 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 14:08